تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
بی قضاوت بخوانید..


کلا نزدیکای امتحان زیاد پست میذارم. صرفا یه واکنش دفاعی شخصی محسوب میشه :-))))

دم امتحان کتاب هم زیاد میخرم! و یه سری کارای مشابه دیگه..


یه چیز جالب تعریف کنم و برم. مامانم یه دوستی داره که اتفاقا خیلی هم محجبه و مذهبیه و اینا. بعد این خانومه، خودش از شوهرش خواستگاری کرده. یه جعبه هدیه شامل حلقه و یه سری چیزای دیگه برده داده به همکارش و ازش خواستگاری کرده. مرده هم فرصت فکر کردن خواسته و بعد چند روز هم قبول کرده.

من همش فکر میکردم که لابد عاشقش شده ولی امشب فهمیدم کلا قضیه یه چیز دیگه بوده. قضیه مال دوازده، سیزده سال پیشه. خانومه خواهرای کوچیکترش ازدواج کرده بودن و ایشونم به گفته ی خودش داشته سن ازدواجش میگذشته و خانوادش تحت فشارش گذاشته بودن. بعد یه روز به یکی از همکاراش میگه: اولین مردی که ازین در بیاد داخل، من ازش خواستگاری میکنم!

دقیقا هم همینکارو میکنه و الانم یه بچه ی بزرگ دارن. حالا ببین خانومه چقدررر خوش شانس بوده، چون همسرش به شددددت مرد خوبیه. اون وقت ملت بعد کلی شناخت و همه چی ازدواج میکنن و اخرش هم ناموفق از آب در میاد..

چپ دست ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۵۵ ۸ ۱۹۷

نظرات (۸)

  • Miss Avilet
    دوشنبه ۳۰ مرداد ۹۶ , ۰۳:۰۷
    الهه‌ی شانس یونان باستان :)))))))))
    • author avatar
      چپ دست
      ۳۰ مرداد ۹۶، ۰۹:۰۴
      دقیقااا :-)))))
  • الی .
    دوشنبه ۳۰ مرداد ۹۶ , ۰۰:۰۵
    اتفاقا منم دوست دارم هس پست بذاری. خلاصه که ادامه بده این روند رو.
    با پرواز هم موافقم هی غافلگیرمون میکنی ؛)
    • author avatar
      چپ دست
      ۳۰ مرداد ۹۶، ۰۹:۰۵
      اخه من همش هم که حرفای تکراری و خاله زنکی میزنم. واقعا کنجکاوم بفهمم چی انقدر واستون جالب بوده :-))))
  • نام نام خانوادگی
    يكشنبه ۲۹ مرداد ۹۶ , ۲۳:۳۵
    آها یعنی زنه به مرده گفته شرط بسته بودم اولین کسی که میاد ازش خواستگاری کنم؟
    • author avatar
      چپ دست
      ۲۹ مرداد ۹۶، ۲۳:۵۴
      نمیدونم !
  • X
    يكشنبه ۲۹ مرداد ۹۶ , ۲۳:۲۵
    اتفاقا امروز داشتم یه فکر خبیثانه می کردم که ای کاش همش امتحان داشته باشه پست های بذاره :))

    چه جالب بود ماجرا  بیشتر شبیه قصه اس :) 
    • author avatar
      چپ دست
      ۲۹ مرداد ۹۶، ۲۳:۲۹
      :-))))))))
      انصافا این دری وری های من جالبه واستون؟ من اگه بودم عمرا میخوندم این چرت و پرتارو ;-)

      اره واقعا. شبیه این فیلم ابکیای ایرانیه :-)
  • پرواز ...
    يكشنبه ۲۹ مرداد ۹۶ , ۲۲:۳۵
    بذار کامل تر بشه بعد میام بهت میگم :)))
    اتفاقا به الی هم گفتم نوشته های پریا جدیدا غافلگیرم میکنه :)
    • author avatar
      چپ دست
      ۲۹ مرداد ۹۶، ۲۲:۳۷
      چه جالب. والا تازگیا که من فقط دارم بابت درسا غر میزنم :-))))
      اوکی پس من صبر میکنم ببینم به چه نتیجه ای میرسی :-)
  • پرواز ...
    يكشنبه ۲۹ مرداد ۹۶ , ۲۲:۱۶
    اتفاقا زیاد بنویس :))
    من پست هاتو دوست دارم . همه رو هم دقیق میخونم ، با هرکدومشون هم میزنی یه تیکه از تصورم درباره ی خودت رو جا به جا میکنی :))))
    چرا انقد متفاوتی با چیزی که اول تصور میکردم اخه d;

    • author avatar
      چپ دست
      ۲۹ مرداد ۹۶، ۲۲:۲۶
      عجب :-)))))
      تصور قبلیت چی بوده و تصور فعلیت چیه؟! خودت با زبون خوش توضیح بده :-))))))
  • ___ سلوچ
    يكشنبه ۲۹ مرداد ۹۶ , ۲۰:۵۹
    ما که نفهمیدیم آخرش این دکترا چرا هروقت نمیبنیی امتحان دارن و دارن میخونن

    بیچاره مرده :/
    • author avatar
      چپ دست
      ۲۹ مرداد ۹۶، ۲۱:۱۳
      چون اصولا انگار مفهوم تعطیلات واسه ما تعریف نشده. کلا خیلی گناه داریم :-( 

      چرا بیچاره؟! فکراشو کرده و قبول کرده دیگه. خوب یا بد انتخاب خودشه :-)
  • Je sus
    يكشنبه ۲۹ مرداد ۹۶ , ۲۰:۵۹
    خدا کنه ما هم از این درا رد بشیم 😁
    • author avatar
      چپ دست
      ۲۹ مرداد ۹۶، ۲۱:۱۱
      :-))))))))))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

خنک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

دنبال کنندگان بیانی