تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
بی قضاوت بخوانید..


۵۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

دعوای دیشب هرچی که نداشت حداقل باعث شد حرف من به کرسی بشینه و علاوه بر اون حاضرم شرط ببندم اون شخص دیگه هرگز از جانب خودش واسه همه تصمیم نمیگیره..


+یه عده ترجیح میدن حرفشونو نزنن و بعدش روزها و ساعت ها خودخوری کنن که چرا این اتفاق افتاد. ولی من حرفمو میزنم، محکم هم میزنم و روزا و ساعتای بعدش خیالم راحته که نذاشتم دیگران کاری بر خلاف میلم بکنن..


++حاصل اخرین دعوای قبل از این چی بود؟! اون شخص چند ماهه که حتی یه کلمه هم توی گروه اظهار نظر نکرده :-)))))))


+++مهم نیست کی چی پشت سرم میگه، من از خودم راضیم ;-) البته به شدت دنبال اینم که یه تغییراتی توی اخلاق خودم ایجاد کنم..


++++کلی کامنت ج نداده هست. ولی ج میدم. عجله نکنید :-))))))


چپ دست ۹۶-۶-۰۷ ۱ ۱۵۸

چپ دست ۹۶-۶-۰۷ ۱ ۱۵۸


متنفرم از اینکه دیگران احتمالا منو به چشم یه ادم دعوایی یا مادر فولاد زره یا هرچی میدونن. متنفرم از اینکه تا حالا با چند نفر از پسرای کلاس وسط گروه کلاسی دعوا کردم. متنفرم از اینکه بقیه زبون حرف زدن ندارن و هر دفعه منو میفرستن وسط معرکه و خودشون از دور تماشا می کنن و تازه یهو وسطش هم جانب طرف مقابلو میگیرن. ولی یه چیزی رو خوب میدونم. اونم اینه که به هیچ قیمتی حرفمو تو دلم نگه نمیدارم، نمیذارم کسی بهم زور بگه، نمیذارم کسی بره بالای منبر و حس کنه خیلی شاخه، ادمی که نرمال نیست رو تخریب میکنم ولو به قیمت تخریب شدن خودم.. میدونم که چقدر دارم وجهه ی خودمو خراب میکنم ولی اینو هم میدونم که نظر دیگران ذره ای واسم اهمیت نداره و اینکه مسلما رو هیشکی کراش ندارم که بترسم از دستم بره!!! (عین بقیه)

میدونم گاهی زیاده روی میکنم و حساسیت بیخودی نشون میدم درصورتی که میتونم بی تفاوت از کنارش رد شم... ولی گور بابای همه! من حرفمو میزنم حتی اگه همه دنیا باهام دشمن بشن یا هرچی که میخوان بگن..


چپ دست ۹۶-۶-۰۷ ۴ ۱۹۸

چپ دست ۹۶-۶-۰۷ ۴ ۱۹۸


خیلی اتفاقی چند وقت پیش یه نفرو توی گودریدز دیدم و بعدش هم توی اینستا فالوش کردم. بعد امروز دیدم از کتابی که ترجمه کرده و تازه چاپ شده رونمایی کرده. بعد طرح جلدش چی بود؟! عکسی که پوریا از خودش گرفته و روی پروفایلشه!!!! البته عکسه خیلی هنری شده و صورتش توی عکس معلوم نیست.دیگه ببین اون طراح جلد انتشارات عجب هنرمندی بوده که عکس پروفایل مردمو گذاشته رو کتاب و لابد بابتش کلی هم پول گرفته :||||
همین موضوعو استوری کرده بودم. بعد واسه ملت سوال شده بود که پوریا کی منه دقیقا. همه به کنار، معلم دبیرستانم میپرسید این کیه؟! حالا بیا و یه جوری که خیلی بد به نظر نیاد بفهمون که رفیق چند سالمه! البته بعد با خودم فکر کردم که خب من همینم و بقیه هم باید منو همینطوری که هستم ببینن. حتی اگه چندان بنظرشون قابل قبول نباشه.

+ پوریا صاحب وب ذهن زیبا،زندگی زیبا و طراح قالبای هر دو وبمه :-) و البته خیلی چیزای دیگه که باعث میشه رفیق باشه نه یه دوست ساده!
++کامنتارو هم جواب میدم :-)

چپ دست ۹۶-۶-۰۶ ۶ ۱۹۳

چپ دست ۹۶-۶-۰۶ ۶ ۱۹۳


یه برنامه پیدا کردم که توش میشه کتابای صوتی رو رایگان دانلود کرد. کتابایی که توی سایت نوار فروشی هست رو هم رایگان توی برنامه قرار داده. واقعا نمیدونم چقدر برنامه ی قابل اعتمادیه یا اصلا استفاده ازش اخلاقیه یا نه و تصمیمش با خودتون. ولی برنامه رو توی کانال گذاشتم که میتونید استفاده کنید..


چپ دست ۹۶-۶-۰۵ ۴ ۲۱۹

چپ دست ۹۶-۶-۰۵ ۴ ۲۱۹


چندین بار تا حالا شده که بهم گفتن خیلییی با عشوه حرف میزنی و کلا حرکاتت این مدلیه. حتی مدل راه رفتنت و مدل تکون دادن دستات!!! پر از عشوست!! بعد من همیشه میگفتم خدایا اخه تعریف اینا از عشوه چیه که به من میگن عشوه ای! :|||| من و این حرفا؟! عمررررااااا.

بعد اون دفعه داشتیم با ی به هم پیام میدادیم. بعد گفت اه چرا ویس نمیدی. خستم کردی. ویس بده دیگه. (ازونجایی که کلا بنظرم صدای ضبط شده ی ادم خیلی بیخوده هیچ وقت ویس نمیدم و همه ی تلاشمو میکنم وقتی یکی داره فیلم میگیره حرف نزنم که صدام ثبت نشه ;-) ) بعد دیگه گفتم بذار ویس بدم. وقتی ویس خودمو گوش کردم به معنای واقعی شوکه شدم!!! خدایا من و این همه قر و ادا تو حرف زدن اخه؟؟!! :-)))) به همشون حق دادم. اگه منم بودم و یکی این مدلی حرف میزد، قطعا همین نظرو پیدا میکردم. بعد الان یه مدته سعی میکنم کنترلش کنم، میدونم خیلی حالت بدتری پیدا کرده ولی جرئت ندارم ویس بگیرم تا تغییراتو حس کنم.

اینم بگم که ی و پ ادای گوشی دست گرفتن و تایپ کردن منو درمیارن؟! راه رفتن که دیگه هیچی :||||| بعد تازه کلی هم تمرین کردم که درست بشه ولی بعید میدونم :|||||


یه مدت مد شده بود ملت پست صوتی میذاشتن. بعد من همش با خودم فکر میکردم اگه من ویس بذارم تا مدتهاااا سوژه ی عام و خاص خواهم بود :-))))))


چپ دست ۹۶-۶-۰۵ ۵ ۲۲۳

چپ دست ۹۶-۶-۰۵ ۵ ۲۲۳


واقعا هیچ خبر خاصی نیست. کل زندگی ما الان رو این محور میگرده که بچه شیرشو خورده یا نه، واکسنشو زده یا نه، سردشه یا گرمشه، خوابش میاد یا گرسنشه یا چی..

منم دیگه واقعا ازین وضعیت خسته شدم. ازینکه فقط روزی یه بار واسه دوش گرفتن میتونم برم خونه خودمون، ازینکه صبح تا شب اینجا بیکار نشستم، ازینکه باید با این لباسای تنگ شب تا صبح هم بخوابم، ازینکه کوچیکترین کارای بچه رو هم هیشکی نمیتونه انجام بده جز مامان من پس ما باید اینجا بمونیم.. ازینکه این همه ادم واسه یه فسقله بچه داریم دور هم زندگی می کنیم. ازینکه هرلحظه ممکنه مهمون بیاد، ازینکه مامان بچه همش داره به عااالم و ااااادم غر میزنه، واقعا از همه ی اینا خسته ام..

یعنی واقعا انتظار همچین تعطیلات جذابی رو نداشتم! دیگه واقعا دارم بی اعصاب میشم..


چپ دست ۹۶-۶-۰۴ ۲ ۲۰۵

چپ دست ۹۶-۶-۰۴ ۲ ۲۰۵


الان من پنجمین کامنتی رو گرفتم که توش رمز فیدیبومو خواسته بودین و ازونجایی که اکثر کامنتا خصوصی و بدون وبه اینجا میگم: من توی پست قبل نوشتم فیدیبو اکانتمو مسدود کرده! پس الان خودم هم به اکانتم دسترسی ندارم حتی، که بخوام به کسی پسورد بدم..

فیدیبو هر روز داره یه کتاب خیلی خوب و پرطرفدارو رایگان میکنه. اگر واقعا قصد کتاب خوندن دارید، میتونید از این طرحش استفاده کنید..


چپ دست ۹۶-۶-۰۳ ۳ ۱۸۹

چپ دست ۹۶-۶-۰۳ ۳ ۱۸۹


مسخرست خیلی ولی امروز که اولین روزیه درس ندارم، بشدت احساس افسردگی میکنم :-)))))

تازه این وبو هم دیگه دوس ندارم :-))))))


چپ دست ۹۶-۶-۰۳ ۳ ۱۷۰

چپ دست ۹۶-۶-۰۳ ۳ ۱۷۰


میگه رفیقم از وقتی فهمید فلان مریضی رو دارم دیگه سمتم نمیاد. (یه بیماری جدی و البته غیرواگیر!!!) کاملا منو گذاشته کنار و میگه تو که داری می میری بابا! میگه همه ی رفیقای نزدیکم همینطوری ولم کردن..

میگه دختره [همون دختری که من میدونم چقدررررر از این شخص سو استفاده کرد و هنوزم میکنه] اولش خیلی گریه کرد. بعد گفت که خواهرم بهم گفته: به درک که پسره مریضه. هیشکی لیاقت اشکای تورو نداره.  میگه دختره بعد اون یهو باهام غریبه شد و گفت: بعد من چطوری باید جواب شوهر آیندمو بدم؟؟!!! [کلا فقط با هم چت میکردنا! ولی دختری که یه دور با همه بوده، از چت کردن با این بنده خدا عذاب وجدان گرفته!!!] 


اینارو میگه و خیلی چیزای دیگه درمورد تغییر رفتار دیگران نسبت بهش. بعد من با خودم فکر میکنم که وقاحت و بی شرمی این ادما انتهایی هم داره؟؟!! نداره متاسفانه.. شنیدنش هم درد داره چه برسه به تجربه کردنش..


چپ دست ۹۶-۶-۰۳ ۴ ۲۱۹

چپ دست ۹۶-۶-۰۳ ۴ ۲۱۹


من اکانت و رمز فیدیبوم رو به چند نفری داده بودم که استفاده کنن ولی الان ظاهرا 25 نفر همزمان دارن از اکانت من استفاده می کنن!!! فیدیبو هم دسترسیمو محدود کرده :||||||| بعد تازه من نهایتا من به پنج شیش نفر پسورد داده باشم. الان یه جوریه که احتمالا اگه یوزر و پسوردمو توی وب کتاب گذاشته بودم، این همه ادم واردش نمیشدن :-))))) فکر کنم به هرکی پسورد دادم خانوادگی وارد شده که این شکلی شده! 


چپ دست ۹۶-۶-۰۳ ۲ ۱۷۶

چپ دست ۹۶-۶-۰۳ ۲ ۱۷۶


۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶

خنک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

دنبال کنندگان بیانی