همچنان 9 مرداد :: دفترچه یادداشت قرمز

مامانم همیشه عاشق گل و گیاه و نگهداریشونه. چند وقت پیش هم یکی از این گل های آپارتمانی خیلی خوشگل گرفته بود. بعد هر روز میشینه واسه گلش حرفای خوب میزنه، واسش آهنگ میذاره و اینا :-)

الان چند روزه گله یه خورده پژمرده و اینا شده. شاخه هاش به سمت پایین متمایل شده مثلا. بعد همش میگفت تقصیر شماست گلم خراب شده. از بس انرژی منفی هستید، از بس که نمیاید آهنگ بذاریم و یکم برقصیم، گل من افسرده شده. در کمال ناباوری الان رفته پیش دکتر گلش! و اونم بهش گفته که از بس به این گل استرس وارد کردید این شکلی شده!!! واسه اینه که همش نگاش میکنی و میگی وای خراب شد و اینا! الانم باید احیاش کنیم :|||||

یعنی میخوام بگم نقش ما تو خونه در حد گل و گیاه هم نیست. حالا ما اگه افسرده هم بشیم هیشکی محلمون نمیذاره :-))))))

پ ن: واقعا نمیدونم با وجود مامان به این با احساسی، من چرا انقدر کلم طور و بی احساسم :-)))))))

پ ن 2: واقعا نمیدونم چرا اون تاریخ بالارو هیچ وقت نمیتونم درست بزنم. همش یا میزنم تیر یا اردیبهشت :|

پ ن 3: اخه من با پاتو و باکتری با این همه حجم و سختی چه کنم :-(

نظرات (۷)

معلوم الحال
سه شنبه ۱۰ مرداد ۹۶ , ۱۹:۱۴

نه :) مامان مامانم.
باورت نمیشه این گلدونا از ما عمرشون بیشتره !
یه سری هم داداشم از بالاشهر از این کاکتوس تزیینی ها خریده بود. بعد دو روز رفته بود مسافرت برگشت دید خشک شدن کلی دعوامون کرد. حالا توی بالکن 4 تا گلدون هست کاکتوساش اینقدر بزرگ شدن و شاخه زدن جرات نمیکنی بهشون آب بدی. نصف دوستای داداشم خونه هاشون رو با کاکتوسای ما کاکتوس پرور کردن. اونا رو مامانم همچنان دوست نداره و باز بهشون آب نمیده :) اما اونام که 4 5 سالی هست دارن زندگیشون رو میکنن
- چپ دست
  ۱۰ مرداد ۹۶، ۱۹:۳۵
  
  چه باحال :-))))))

معلوم الحال
سه شنبه ۱۰ مرداد ۹۶ , ۱۱:۴۷

کلم‌طور 😂😂😂😂

مامان من از موقع ازدواجش، مادربزرگم دوتا گلدون بهش میده!اونم هی بهشون آب نمیده، که خشک بشن! شوربختانه تا حال حاضر زنده‌ن و دارن اکسیژن میدن بیرون 😅
ولی از اونور چهارتا گلدون گل رنگی رنگی خریدو با کلی مهر ازشون مراقبت کرد بعد یه هفته خشک شدن 😂 همشم انداخت گردن ما
- چپ دست
  ۱۰ مرداد ۹۶، ۱۸:۵۰
  
  واااای :-))))) مامان بابات؟!
  اره اره. مامان منم میندازه گردن ما. :-))))

سیب سبز
سه شنبه ۱۰ مرداد ۹۶ , ۰۴:۰۰

کلم کی بودی تو!?
:-)))
- چپ دست
  ۱۰ مرداد ۹۶، ۱۸:۵۰
  
  ایییشششش :||||
  :-)))))

x
سه شنبه ۱۰ مرداد ۹۶ , ۰۲:۱۹

پریا جان در حاشیه بگم که هرچی تلاش می کنم نمیتونم در حال رقصیدن یا اهنگ تصورت کنم:))) مگه میشه ؟ مگه داریم؟!
- چپ دست
  ۱۰ مرداد ۹۶، ۱۸:۴۹
  
  :-))))))))))))))) فکر کنم هیشکی نمیتونه تصور کنه. حق داری ;-)

x
سه شنبه ۱۰ مرداد ۹۶ , ۰۲:۱۶

شاید جالب باشه بدونی که از نظر احساسی مامانم مثل مامانته و خودم مثل خودتم :))
‌مامان من انقدر روزا واسه گلهاش شعر میخونه و میپره بالا و پایین و ذوقشون رو می کنه که حد نداره ..... انقدر عاشق گل و گیاه و پرنده هاس که من همیشه میگم چوب خشک هم قلمه بزنی میگیره از شدت محبت !
‌
‌اونوقت نهایت واکنش من نسبت به هر اتفاق از دیگران فوق خوب وبدی ٬ گفتن «خب باشه!» یا «که اینطور»هست :))
‌
امضا : سیب زمینی ِ اعظم :))
- چپ دست
  ۱۰ مرداد ۹۶، ۱۸:۴۶
  
  کلا همیشه حس میکنم من و تو شباهتای اخلاقی جالبی داریم.
  دقیقا واکنشای منم همین شکلیه. ;-)

هوپ ...
دوشنبه ۹ مرداد ۹۶ , ۲۲:۱۴

بهت نمیاد بی احساس باشی ولی!

پاتو سخت بود کابوس علوم پایه ی من بود. شانسمون گفت امتحان ما پاتوش آسون بود!! تقریبا همشو درست زدم... چسبید
- چپ دست
  ۱۰ مرداد ۹۶، ۱۸:۴۴
  
  بابا تو کارت خیلی درسته. اخه کل پاتو؟! دمت گرررم.
  با پاتو دارم یه جوری کنار میام ولی باکتری....

لیمو جیم
دوشنبه ۹ مرداد ۹۶ , ۲۱:۰۵

من خوشحالم که به شدت مامانم احساسی نیستم
- چپ دست
  ۹ مرداد ۹۶، ۲۱:۲۹
  
  نمیدونم. شایدم خوب باشه :-)