واقعا هیچ خبر خاصی نیست. کل زندگی ما الان رو این محور میگرده که بچه شیرشو خورده یا نه، واکسنشو زده یا نه، سردشه یا گرمشه، خوابش میاد یا گرسنشه یا چی..
منم دیگه واقعا ازین وضعیت خسته شدم. ازینکه فقط روزی یه بار واسه دوش گرفتن میتونم برم خونه خودمون، ازینکه صبح تا شب اینجا بیکار نشستم، ازینکه باید با این لباسای تنگ شب تا صبح هم بخوابم، ازینکه کوچیکترین کارای بچه رو هم هیشکی نمیتونه انجام بده جز مامان من پس ما باید اینجا بمونیم.. ازینکه این همه ادم واسه یه فسقله بچه داریم دور هم زندگی می کنیم. ازینکه هرلحظه ممکنه مهمون بیاد، ازینکه مامان بچه همش داره به عااالم و ااااادم غر میزنه، واقعا از همه ی اینا خسته ام..
یعنی واقعا انتظار همچین تعطیلات جذابی رو نداشتم! دیگه واقعا دارم بی اعصاب میشم..
نظرات (۲)
Je sus
يكشنبه ۵ شهریور ۹۶ , ۰۹:۵۳چپ دست
۷ شهریور ۹۶، ۱۹:۳۵x
شنبه ۴ شهریور ۹۶ , ۲۱:۱۶چپ دست
۴ شهریور ۹۶، ۲۱:۱۹