تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
بی قضاوت بخوانید..


نمیدونم میتونم منظورمو خوب برسونم یا نه، ولی اینکه روزانه نویسی میکنم و اینکه یه سری از وبایی که روزانه نویسی می کنن رو می بینم، بهم حس تباهی میده. قشنگ شده عین اینستا که ملت میان چیزای بیخودیشونو تعریف می کنن و کلی فالور دارن و کلی ادم زیر پست ازشون تعریف می کنن و دچار توهمشون می کنن.. همش یاد اون مرده میفتم که تو اینستا میاد ادای بعضی اینستاگرامرارو در میاره و میگه: سلام خوشگلا. اومدم لحظاتمو باهاتون شاره کنم و اینا :-))))))) [اگه ندیدینش بگید ادرس بدم یا تگتون کنم] الان کلا از لحاظ روحی بهم فشار وارد میکنه این طرز از وب نویسی. تازه حتی با خیال راحت هم نمیتونم بگم چه کارایی میکنم دقیقا، چون یهو میبینی فخر فروشی و اینا به چشم یه عده میاد.. کلا با شاره :-))))) [همون share خودمون] کردن زندگی خصوصی مسئله دارم. دیگه همین..

چپ دست ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۲۵ ۵ ۴۰۳

نظرات (۵)

  • .....
    جمعه ۲۴ شهریور ۹۶ , ۱۸:۰۶
    نمیشه گفت کدوم نوع زندگی یا طرز فکر درسته 
    ولی به نظر من ادم باید جوری زندگی کنه که نه به خودش و نه به دیگری بد بگذره.
    500سال دیگه نه 100سال دیگه کسی اصلا براش مهم نیست که اصلا مایی و مثل مایی تو این دنیا بوده
    • author avatar
      چپ دست
      ۲۴ شهریور ۹۶، ۱۸:۴۰
      کاملا درست میگید :-)
  • x
    جمعه ۲۴ شهریور ۹۶ , ۱۳:۰۹
    پستت رو خوندم یاد بهاره رهنما افتادم که ادم فوق العاده فعالیه و می گفت مدام میان بدو بیراه میگن تو پیجم .... بعدمی گفت پیچ هایی که خیلی طرفدار دارن ازین ادم هایی هستن که خیلی دپرسن و همش از غم و غصه هاشون مینویسن 

    بی خیال قضاوت بقیه .... مخاطب ثابتت تورو اونقدر میشناسه که تشخیص بده فرق بین روزمره ای که به خاطر تلاش وفعالیت فاعلش , یه روزمره پر از فعالیت مفیده با فرق بین یه بلاگر که فقط تلاش می کنه ارزوهاش رو به اسم روزمره بنویسه یا فخر بفروشه .... 

    این وسط همیشه یه عده ادم مریض هستن که بفهمن یه ادم موفق بافعالیت مفید هست بیان بهش بد و بیراه بگن ,مساله جدیدی نیست . همیشه راحت تذ اینه که تلاش کنن یکی روزمین بزنن و بدو بیذاه بهش بگن تا این که تلاش کنن خودشون هم مفید باشن :)))
    اتفاقا به نظرم روزمره نویسی بی سانسورت هم عالیه .... خیلی وقت ها از همین مدل روزمره نویسی های دوستای وبلاگنویسم انگیزه گرفتم که مثلا برم یه کتاب جدید بخونم و یا تو وبشون با یه موضوع جدید روبه رو شدم که هیچ اطلاعی در موردش نداشتم وانگیزه شده برم در مورد اون موضوع مطالعه کنم حتی پیش اومده دوستی از اینکه فلان کلاس رفته نوشته و انگار یه علاقه ی دفن شده تو وجودم دوباره پیدا شده و باعث شده یادم بیاد چقدر فلان کلاس رو دوست داشتم و قبلا نشده یا نخواستم ادامش بدم و الان رفتم دنبالش که کجا میتونم برم دنبال یادگیریش ؟
    میخوام بگم همین روزمره نویسی که خودت حس خوبی بهش نداری میتونی حتی جایی مسیر کسی رو تغییر بده !
    اما این که کلا به این ادرس حس خوبی نداشته باشی و بخوای تغییرش بدی ,اون دیگه بحثش جداست .... 
    فکر کنم اینم یه حس مشترکمونه ... بیشتر از 7_8 ساله وبلاگ دارم و همیشه یه حسیه که نذاره به گذشتم وصل بمونم .... کلی ادرس عوض کردم انقدر که خیلی از پسورد ها و ادرسا رو یادم نمیاد  و حتی اگذ مطالب وبم رو جای دیگه ای بخ نم احتمالا یادم نیاد من بودم نوشتم ! البته این تغییرات نه به خاطر واکنش خواننده ها یا خودسانسوری, به این خاطر که بعد از چند ماه میام نوشته های گذشتم رو میخونم و میبینم هیچ حس خوبی به نوشته های قبلیم ندارم , میبینم انقدر عوض شدم که نوشته هام غریبه اس برام و دوست دارم تو فضایی که جدیده و صفره  شروع کنم .... البته من هیچ وقت وبلاگ هامو پاک نکردم و یه گوشه دورتر نگهشون داشتم و تو فضایی که مطلبی از قبل داخلش نبود ,شروع کردم .. .. 
    • author avatar
      چپ دست
      ۲۴ شهریور ۹۶، ۱۳:۳۸
      نه اصلا دیگران مطرح نیستن واسم. حس بدی داره که فکر کنم دارم کار بیهوده انجام میدم. فقط بخاطر حس شخصی خودمه.. 
      من وبتو همیشه میخونم. تو که نیاز به ادرس گذاشتن نداری ;-)
  • Je sus
    جمعه ۲۴ شهریور ۹۶ , ۰۲:۱۲
    من آرزومه این طوری بتونم روزمره نویسی کنم مثل خیلی قدیما. اما واقعا دیگه در توانم نیست. به من که اون روزا حس خیلی خوبی می داد. احتمالا برا تو هم خوب باشه.
    نگران قضاوت, تایید یا شماتت دیگران هم نباش. اینجا جاییه که باید آزاد باشی. باور می کنی من ده برابر آدمایی که توی زندگی واقعیم از اول تا حالا ازم متنفر شدن یا باهام قهر کردن توی این دوسال بلاگر بودنم توی بیان باهام مشکل پیدا کردند و قهر و نفرتشون از من رو بهم هدیه دادند! اما خب مسئله ای نیست. چون اینجا هم من هم اونا نیازی نداشتیم به ماسک زدن و خودمون بودیم. با وجود دوستی های طولانی مجازی اما روابط کشیدهشد به اینجا...
    پس بی خیالش و هر جور دوست داری بنویس و عمل کن. حتی اگر روزی برسه که تنها خواننده ی وبلاگت خودت باشی.
    • author avatar
      چپ دست
      ۲۴ شهریور ۹۶، ۰۹:۵۱
      بنویس بابا. نمیدونم چرا نمی نویسی.. قبلنا وبت جز اولین وبایی بود که با شوق و ذوق باز میکردم.الان سالی یه بار پست میذاری..

      چشم. درست میگی کاملا :-)
  • معلوم الحال
    جمعه ۲۴ شهریور ۹۶ , ۰۰:۱۳
    هر چی دوست داری باش. جوری نشه که فردا حسرتش رو بخوری. 
    میخوام برو و بی نام و نشون بنویس مثل خیلیای دیگه. یا مثل خانم X مالاکیتی کامنت دونت رو ببند و راه پیام خصوصی هم برای کسی نذار
    • author avatar
      چپ دست
      ۲۴ شهریور ۹۶، ۰۹:۴۹
      اینم ایده ایه. مرسی :-)
      احتمالا همین کارو میکنم.
  • پرواز ...
    پنجشنبه ۲۳ شهریور ۹۶ , ۲۲:۴۹
    شاره :))))))
    من روزانه نویسی رو خیلی دوست دارم راستش :) اون اوایل برای غر زدن به کنکور وبلاگ ساختم ، هر چند روز یه بار میومدم کلیییی غر به کنکور و درس خوندن میزدم و میرفتم و انصافا هم خوب بود :)) بعد کنکورم که دیگه ادامه پیدا کرد !
    خب بعضیا فک کنن میخوای فخر فروشی کنی ، چی میشه مگه دی:
    به نظرم نویسنده مسئولِ اینگونه برداشت های بعضی خواننده ها نیست و واقعا آزاده هرچی دوست داشت بنویسه :| :)

    • author avatar
      چپ دست
      ۲۴ شهریور ۹۶، ۰۹:۴۹
      نه اشتباه نکن. منظورم روزانه نویسی بطور کلی نیست. منظورم وباییه که شبیه پیجای اینستا شدن و از طرف دیگه یه بخش عمده مطالبشون برمبنای کامنتای بعضا دری وری مخاطب پیش میره. شما که کامنتات بستست :-)

      نه راستش نظر مخاطب واسم مهم نیست. گاهی به خودم حس بدی میده این قضیه..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

خنک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

دنبال کنندگان بیانی